دانلود کتابهای صوتی تاریخی، رمان ها و داستان های صوتی و اجناس و محصولات متنوع در
www.BehWeb.ir (شما فقط در سایت به وب میتوانید پس از پرداخت هزینه، فایلهای کتابهای صوتی را در کامپیوتر و موبایل و ... ذخیره کنید و بدون مراجعه به سایت آنها را گوش کنید)
رفته بودم سر حوض تا ببینم شاید ، عکس تنهایی خود را در آب ، آب در حوض نبود . ماهیان می گفتند: « هیچ تقصیر درختان نیست.» ظهر دم کرده تابستان بود ، پسر روشن آب ، لب پاشویه نشست و عقاب خورشید ، آمد او را به هوا برد که برد.
به درک راه نبردیم به اکسیژن آب. برق از پولک ما رفت که رفت. ولی آن نور درشت ، عکس آن میخک قرمز در آب که اگر باد می آمد دل او ، پشت چین های تغافل می زد، چشم ما بود. روزنی بود به اقرار بهشت. تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی ، همت کن و بگو ماهی ها ، حوضشان بی آب است. باد می رفت به سر وقت چنار. من به سر وقت خدا می رفتم.