امروز دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دسته بندی سایت
پرفروش ترین ها
برچسب های مهم
پیوند ها
با توجه به غلبه جامعه روستایی در چین استقرار صنایع مناسب روستا در غالب صنایع كوچك از اولویتهای سیاست توسعه اقتصادی چین بوده است. چین دارای سابقه طولانی و بسیار درخشانی در تكامل علوم، فنون و پیشرفت تمدن بشری است و هنرمندان و صنعتگران چینی طی قرون و اعصار متمادی همواره سهم مهمی در تولید و عرضه صنایع دستی با ارزش و ممتار داشته اند. صنایع دستی چین با داشتن ریشههای بسیار قوی در تاریخ كهن آن كشور از حدود ۳۰ سال پیش با نگرشی جدید و هماهنگ با توسعه گردشگری از رشد بالایی برخوردار بوده است.
1-قالی بافی: یكی از صنایع دستی پررونق و ممتاز كشور چین كه در سطح جهانی نیز صاحب اعتبار قابل ملاحظه ای است، قالی بافی است و در حال حاضر در حدود ۴۰۰۰ دستگاه قالی بافی به صورت متمركز توسط شركت واردات و صادرات صنایع دستی و هنری پكن اداره میشود. قالیهای تولیدی با استفاده از ابریشم، كرك و پشم تولید و بعضا دارای رجشماری حدود ۴۰ و بالاتر از آن بوده و «فارسی باف » است.
2- ابریشم بافی و ابریشم دوزی: كشور چین را باید مهد ابریشم دانست. به طوری كه شهرت دارد برای نخستین بار تخم كرم ابریشم را حدود ۵۰۰ سال پیش یكی از مبلغین مسیحی در داخل عصای خود جاسازی كرده و از آنجا به اروپا برد و همین امر موجب پرورش كرم ابریشم در مقیاسی وسیع در فرانسه و ایتالیا شد. با توسعه صنایع نساجی در سالهای اخیر، بافت پارچه ابریشم به كمك دستگاههای بافندگی سنتی محدود شده ولی در مقابل آن رودوزی با ابریشم بر روی پارچههای بسیار نازك ابریشمیساده و سفید با الهام از گلها، گیاهان، پرندگان و حتی انواع ماهیان و آبزیان به سرعت توسعه یافته و محصولات مختلفی به صورت تابلو، كلاهك آباژور و پارتیشن تولید و اغلب به اروپا و آمریكا صادر میشود.
3-بامبو بافی: نظر به دسترسی به مواد اولیه بامبو به ویژه در سواحل جنوبی و جنوب شرقی چین بامبو بافی یكی از صنایع دستی پررونق و در ضمن صادراتی آن كشور را تشكیل میدهد. به طوری كه همه ساله مقادیر قابل توجهی از انواع محصولات بامبوی تولیدی چین به كشورهای اروپای غربی و آمریكای شمالی صادر میشود. با برش ساقه نی بامبو و بافت رشتههای نازك و ضخیم و سپس پوشاندن آن با لاك مخصوص - به منظور جلوگیری از جذب رطوبت و تغییر شكل محصول - متجاوز از ۱۲۰ نوع فرآوردههای گوناگون نظیر انواع سبد، گلدان، آویز، سرویس چایخوری، پارچ، لیوان، كیف، چمدان، سینی، بادبزن، كفپوش... با پوشش بامبو تولید و عرضه میشود.
4-حصیر بافی: بافت حصیر به صورت زیر انداز و تولید انوع سبد كه بیشتر جنبههای مصرفی و آنهم مصرف در داخل كشور چین دارد، یكی از انواع صنایع دستی چین است.
5-صنایع دستی دریایی: كشور چین به علت داشتن مرزهای آبی طولانی و دسترسی به آبهای گرم اقیانوس آرام از طریق دریای زرد و دریای شرقی و جنوبی چین، امكانات زیادی جهت استفاده از انواع صدفها، مرجانها و سایر بقایای آبزیان دریا در اختیار دارد. وجود مواد اولیه فراوان و متنوع و نیروی كارارزان موجب شده تا با الهام از طبیعت زیبای این سرزمین اقدام به برش، نقاشی و چسباندن قطعات مختلف صدف، مرجان و سایر بقایای آبزیان دریا به یكدیگر جهت تهیه و ساخت تابلوهای تزیینی نمایند. تابلوهای مذكور در ابعاد مختلف ساخته شده و به قیمت مناسب عرضه میشود.
6-روكاری (رودوزی) :تهیه انواع محصولات نظیر رومیزی، روتختی، دستمال، كوسن و همچنین تابلوهای تزیینی به طریق «رودوزی» یكی دیگر از انواع صنایع دستی اصیل و سنتی چین است. روكاری بر روی پارچههای پنبه ای و پولیستر با استفاده از انواع نخهای تزیینی و رنگین صورت میگیرد. ضمن آنكه سوزن دوزی بر روی ابریشم را باید نفیس ترین و ارزنده ترین نوع رودوزیهای چین محسوب نمود كه البته سوزن دوزی بر روی ابریشم بیشتر به صورت تابلوهای زیبا كه به صورت مناظر طبیعی و حتی محیط قعر دریا را همراه با ماهیها و آبزیان رنگارنگ تصویر مینماید، مشاهده میشود.
7-معرق كاری چوب: تولید انواع تابلو، جعبه پاراوان به شیوه معرق كاری نیز در چین متداول است. برای تزیین سطح چوب اغلب از صدف استفاده میشود ولی در مواردی هم افزون بر صدف عاج و سنگ یشم را به كار میبرند. عمده این محصولات در شهر گوانگژ و تولید شده و برای فروش، بیشتر در پكن عرضه میشود.
8-كنده كاری و منبت كاری: از جمله دیگر صنایع دستی چین، كنده كاری روی چوب فوفل است كه اشیا، مجسمهها و مبلمان از آن ساخته میشود. همچنین منبت كاری چوب نیز از جمله هنر - صنعتهایی است كه در جمهوری خلق چین رواج دارد.
9-ساخت اشیا و مجسمههای تزیینی از سنگ یشم و سنگ مرمر: یكی دیگر از صنایع دستی پررونق و صادراتی چین است.
10-گلیم بافی: تولید انواعی از گلیم نیز در زمره صنایع دستی كشور چین است.
11-شیشه گری و نقاشی پشت شیشه: این هنر نیز از هنرهای قدیمیچین محسوب میشود و باید گفت كه چینیها صاحب تبحر و تخصص بالایی در نقاشی پشت شیشه هستند.
12-سفال، سرامیك و بدل چینی : چین را باید مهد سفال و سرامیك سازی در دنیا دانست و باید گفت كه چینیها بخصوص در ساخت ظروف بدل چینی دارای مهارتی خاص و استثنایی در جهان هستند. چینی آلات از این سرزمین گرفته شده و علت عمده آن كشف خاك سفید كائولین برای نخستین بار طی قرنهای گذشته در این سرزمین است حتی نام خاك كائولین از تپه معروف كائولینگ اقتباس شده است. این خاك برای نخستین بار در این تپه شناسایی و در صنعت سرامیك مورد استفاده قرار گرفت.
از جمله هنرها و صنایعدستی شهرستان بویینزهرا به طور عمده میتوان به قالیبافی و گلیمبافی اشاره کرد. بافت قالی و گلیم از دیرباز در این منطقه رواج داشته و تا حدودی رونق خود را تا به امروز حفظ کرده است. نزدیکی این منطقه با مناطق مرکزی ایران، تاثیرپذیری نقوش و دستبافتهها را بیشتر نشان میدهد.
گلیمبافی
منطقه دشتابی دارای گلیمهای منحصر به فردی است که به نام بزرگترین روستای آن، ارداق گلی یا گل ارداق نامیده میشود. این نقش بسیار شبیه نقوش گلیمهای بیجار، خمسه و شاهسون است. تقریباً در تمامی خانههای منطقه دشتابی و به ویژه ارداق، گلیم وجود دارد.
گلیم در این منطقه، «کیلیم» خوانده میشود و تکنیکی که در بافت آن مورد استفاده قرار میگیرد، بافت دورو، چاکدار و منحنی است. اکثر دارها در این منطقه به صورت افقی و از جنس فلز است. از مشخصات این گلیمها میتوان به به کاربردن رنگهای زنده، تند و مکمل در کنار هم اشاره کرد. نقوش برگرفته از طبیعت و محیط زندگی، پیکرههای انسانی و طرحهای پرندگان و گیاهان است.
در گلیم ارداق کمتر به نقوش هندسی بر میخوریم. پراکندهبافی، بافت نقوش متعدد و درهم ریختگی نقش مایهها و آرایش نامتقارن در گلیمبافی آنها رایج است. نقوش منحنی و تعدد حاشیه در این گلیمها مشاهده میشود و از اسامی معروف نقوش گلیم ارداق میتوان به عروسک (غلچاق)، سرمهدان (ترساگل)، آلماگل، ستاره، سهحوض، امین آغان و ... اشاره کرد.
ژنده گلیم
در این منطقه همچنین نوع خاصی از گلیم به نام ژنده گلیم رواج دارد. در بافت این نوع گلیم از تکه پارچههای نخی کهنه که به صورت نوارهای یک سانتیمتری بریده شده استفاده میشود.
این گلیم از استحکام بسیار بالایی برخوردار است و معمولاً به عنوان پادری روی ایوان خانههای روستایی استفاده میشود. از نظر بافندگان، این نوع گلیم ارزش چندانی ندارد و معمولاً به صورت راه راههای رنگی بافته میشود، اما ذوق بافندگان، این گلیم را بینصیب نگذاشته، به طوریکه گاهی گلیمهای ژنده منقوش نیز مشاهده شده است.
هرچند این گلیم ارزش مادی زیادی ندارد، اما بافت آن به ذوق و تفکر صرفهجوی هنرمندان این منطقه اشاره دارد که از کوچکترین و کمترین مواد استفاده کرده و به اقتصاد خانواده خود کمک کردهاند.
قالیبافی
بافت قالی در اکثر روستاهای بویین زهرا رایج بوده و در حال حاضر نیز از رونق خوبی برخوردار است. در گذشته بافت قالیهای روستایی و ذهنی بافت رواج بسیاری داشته، ولی در چند سال اخیر بافندگان قالی زیر نظر کلرفرما به بافت قالیهایی با نقوش قم و تبریز روی آوردهاند.
قالیهای ذهنی بافته شده در این منطقه به لحاظ طرح و رنگ بسیار متنوعاند و در برخی نقوش با نقوش گلیمهای این منطقه تشابه دارند. در عمده قالیها رنگ سیاه و قرمز به کار رفته است و نقش حوض و انواع نقوش گیاهی و پرندگان در متن قالی دیده میشود.
بافندگان این منطقه بر این باورند که روز جمعه برای شروع بافت روز مناسبی نیست و یا به عبارتی شگون ندارد. در جهیزیه عروس گلیم دست بافت جزئی جدایی ناپذیر بوده که هنوز هم این رسم پابرجاست.
با ورود اسلام، استفاده از قلمدان در مکتب خانهها و مدرسهها معمول شد. از دوره سلجوقیان تا تیموریان به دلیل حمایتی که از شعرا، نویسندگان و هنرمندان وجود داشت، این هنر پیشرفت زیادی نمود اما در دوره صفویه که خوشنویسی به بالاترین حد خود رسیده بود، هنر قلمدانسازی نیز به اوج خود رسید و قلمدانهای برجای مانده از آن دوران از ارزشمندترین و پرهنرترین آثار فرهنگی - هنری ایران به شمار میروند. در دورههای زندیه و قاجاریه نیز همچنان این هنر در اوج بود و بیشتر در میان هنرمندان اصفهانی رواج داشت. البته گفتنی است که اطلاعاتی درباره قلمدان در دوران پیش از اسلام در دست نیست.
قلمدان ها عمدتاً از سه دسته تشکیل شدهاند:
چوبی، فلزی و مقوایی، این قلمدان ها را در انواع و اشکال گوناگون قالب گیری می کردند و بعد روی آن نقاشی مینیاتور و به ندرت تذهیب به کار میبردند.
قلمدانها از نظر اندازه:
1- کوچک یا نیم بهره با ابعاد 2 × 13 سانتی متر
2- متوسط یا یک بهره با ابعاد 3/7 × 21 سانتی متر
3- قلمدان عادی یا دو بهره با ابعاد 4/4 × 23/5 سانتی متر
4- قلمدان بزرگ یا سه بهره با ابعاد 5/5 × 28 سانتی متر
هر قلمدان در سادهترین فرم از یک غلاف و یک زبانه یا کشو تشکیل میشود و برای ساخت هر یک بهتر است از قالبی جداگانه استفاده شود. قالبها را معمولاً از چوبهای سختی چون گردو میسازند.
از قلمدانسازان معروف در دوره قاجار که قلمدان مقوایی میساختند، میتوان به «میرزا ابوالقاسم طباطبایی»، «مشهدی حسن تهرانی»، «کریم مقواساز» اشاره کرد. قیمت و ارزش یک قلمدان معمولاً بستگی به کیفیت نقوش آن داشت به طوری که نوشتهاند در سالهای آخر سلطنت ناصرالدین شاه، نقاشان قلمدان فقط برای تزیین یک قلمدان گاه تا پنجاه تومان اجرت میگرفتند و این مبلغ در مقایسه با نان که هر سه کیلو، فقط یک قران قیمت داشت قیمت قابل توجهی بود.
از جمله نامدارترین قلمدانسازان دوران صفویه و زندیه و قاجاریه میتوان «محمدزمان نگارگر»، «حسن خداد»، «سمیرمی»، «محمدصادق امامی اصفهانی»، «کاظم نجف قلی»، «عبدالرحیم اصفهانی» و «آقانجف قلمدان» را نام برد.
قلمدان و قلمدانسازی در زمره تولیداتی قرار میگیرد که با هنر و فرهنگ ایران رابطه و پیوند دیرینه دارد چرا که گرانمایهترین میراثهای نقاشی و مينياتور، تذهیب و منبت کاری هنرمندان قدیمی ما بر جعبههای قلمدان نقش بسته است. از طرفی قلمدان در گذشتهای نه چندان دور مهمترین وسیله کتابت بود.
سفالگری یکی از قدیمیترین صنایعی است که زادگاه آن میهن کهنسال ما ایران است . شاید اولین صنعت ساخته دست بشر از خاک بوده است. قرائن موجود از آثار کشف شده گویای این حقیقت است که تاریخ سفالگری در ایران از هزاره هشتم پیش از میلاد آغاز شده است. مردمان آن دوران علاوه بر کشاورزی برای کارهای روزانه و مراسم مذهبی اشیاء گوناگونی را میساختند که پس از قرنها تکامل و کشف آتش به شکل سفال در آمد.
در 6 هزار سال پیش از میلاد اولین نشانه پیدایش کوره پخت در صنعت سفال دیده میشود. در 3هزار و 500 سال پیش از میلاد چرخ سفالگری سادهای که آن را با دست میگرداندند، ساخته شد . پیدایش چرخ سفالگری تحول بزرگی را در این صنعت به وجود آورد.
با آغاز دوران اسلامی به علت روح سادگی و به دور از تجملپرستی فرهنگ اسلامی و همچنین به دلایل اقتصادی به صنعت سفال سازی توجه بیشتری معطوف شد. بزرگترین و مهمترین موفقیتی که صنعتگران در این دوره کسب نمودهاند کردهاند، ظروف ساده همه دارای خواص تزئینی ویژهای است که از خصائص هنر و صنایع اسلامی به شمار میآمد.
گرچه نقوشی که روی این ظروف به کار برده میشود جنبه تزئینی آنها اساسی است ولی برای سازندگان و کسانی که آنها را به کار میبرند، بسیار بیش از تزیین اهمیت داشته است. هنرمندان با حفظ اصالتهای بومی به حفظ و اشاعه این صنعت اصیل پرداخته و سعی بر این بوده است که با بالابردن کیفیت جنس و طرحها و مصرفی کردن محصولات سفالین در سطح شهرها علاوه بر مصرف روستایی و بومی آن، گام های مفیدی برداشته شود.
وضعیت چند سال اخیر سفالگری
به دنبال سقوط قاجاریه و قطع نسبی و تدریجی روابط تجاری و سیاسی گذشته، گروهی از دست اندرکاران صنایعدستی به ویژه در مناطق روستایی به احیاء رشتههای مختلف صنایع دستساز و از جمله سفالگری روی آوردند و به پشتوانه عشق و علاقهای که به کارشان داشتند و نیز با حمایت معاونت صنایعدستی ایران توانستند آب رفتهای را تا حدودی به جوی بازگردانند و به این هنر کاملاً نابوده شده هویتی تازه ببخشند.
هم اینک سفالگری یکی از برجستهترین و معروفترین تولیدات دستساز ایران را تشکیل میدهد و علاوه بر ساخت کوزههای آبخوری، گلدانهای سفالی و انواع دیگر وسایل مصرفی که صرفاً فاقد ارزشهای هنری است و تهیه و تولید آنها تقریباً در اکثر مناطق روستایی و حتی بسیاری از مناطق شهری کشورمان رواج دارد، ساخت انواع محصولات مصرفی با ویژگیهای هنری نیز در بسیاری از مناطق کشور رایج است و مناطقی نظیر لالجین (در استان همدان) روستای مندگناباد (در استان خراسان )، بخش میبد (در استان یزد)، بخش زنوز (در استان آذربایجان شرقی)، سیاهکل (در استان گیلان)، جویبار (در استان مازندران) و نیز شهرهای قم، تهران، تبریز، شهرضا، ساوه، کرج، استهبان، نطنز، اصفهان و ... جزء مراکز اصلی سفالگری ایران به شمار میآید و محصولات تولیدی سفالگران این مناطق، ضمن داشتن جنبههای قوی مصرفی در محل تولید و رفع قسمت اعظم احتیاجات محلی به تهران و دیگر شهرهای کشور فرستاده میشود و حتی سرامیک و سفال پارهای از مناطق دارای جنبه صادراتی بوده و در بازارهای جهانی نیز از استقبال خوبی برخوردار است.
سفالگری در حال حاضر
سازمان صنایعدستی و سپس معاونت صنایعدستی ایران از بدو تأسیس خود کوشیده است با شناسایی مناطقی که کار سفالگری هنوز در آن وجود دارد، با حفظ اصالتهای بومی، به توسعه و اشاعه این صنعت قدیمی بپردازد.
سعی بر این بوده است که با بالابردن کیفیت جنس و طرح سفالهای مناطق مختلف کشور به مصرفی کردن محصولات سفالی در سطح شهرها (علاوه بر مصرف روستایی و بومی آن ) بپردازد و درقالب این سیاست از موفقیت قابل توجهی به صورت صادر کردن سفال ایران به خارج نیز برخوردار بوده است .
طرز کار سفال سازان ایران و همچنین ابزار کار آنان کم و بیش همانند است صنعتگران محلی که غالباً کار اصلیشان کشاورزی و سایر مشاغل روستایی است در اوقات فراغت خود به تولیدسفال میپردازند و معمولاً در فصل زمستان که وقت بیشتری دارند، خاک مصرفی سالانه خود را از معادن نزدیک استخراج میکنند. (باید خاطرنشان ساخت که خاکهای معمولی ناخالصیهایی از قبیل ماسه، آهک و غیره دارند که برای ساختن سفال مناسب نیست.) سپس خاکهای استخراج شده را در محلی نزدیک کارگاه انبار میکنند.
در استان یزد به ویژه شهرستان میبد هنر سفالگری و سرامیک سازی از گذشتههای بسیار دور رایج بوده و هم اینک با سعی و کوشش دست اندرکاران این هنر و همکاری معاونت صنایعدستی یزد کارگاههای قدیمی و پراکنده به صورت مجتمعی فعال و تولیدکننده انواع گوناگون فرآورده سفالین و سرامیک درسطح استان به شمار میآید.
سفال سازان ابتدا خاک مورد مصرف را تهیه و چون خاک رس منطقه میبد از چسبندگی زیادی برخوردار است آن را به داخل حوضچههای موجود داخل کارگاه منتقل نمیکنند و مستقیماً آن را به وسیله پا ورز داده و سپس آماده برای چرخکاری میکنند.
در این مرحله گل را به اندازههای دلخواه گلوله میکنند که آن راچانه مینامند. معمولاً برای اشیاء بزرگتر از گل سفت تر و برای اشیاء کوچک تر از گل نرمتر استفاده میکنند.
در این منطقه سفالگری با خاک سفید نیز انجام میشود و پس از پختن سطح سفال آنرا با لایهای از خاک سفید خالصتر که ترکیباتش در هر منطقه فرق میکند و به صورت دوغاب در میآید، میپوشانند و سپس با رنگهای متنوع آن را نقاشی میکنند و در نهایت تمام سطح سفال را با لعاب شفاف بی رنگی پوشانیده و میپزند.
نقوشی که روی سفالهای میبد به چشم میخورد یکی تصویر خورشید است که در واقع از خورشید درخشان مناطق حاشیه کویر الهام گرفته شده و به صورت زن نقاشی میشود که اصطلاحاً «خورشید خانم» نامیده میشود و دیگر تصویر گلهای تزئینی، ماهی و پرنده است که به نظر میرسد ماهی را به کنایه از آب نقش میزنند، که دراین منطقه اهمیت حیاتی دارد.
به عبارت دیگر نقوش این سفالها بازتاب محیط زندگی و آرزوها و خواستههای پدید آورندگان آن است. این نقوش بیشتر با رنگهای آبی، سبز، زرد و خطوط ظریف سیاه نقاشی میشود و از اصالت و زیبایی خاصی برخوردار است.
از هولناكترین عذابهای قبر كه میت در شب اول قبر به آن مبتلا می شود، فشار قبر است كه مومن و كافر، كوچك و بزرگ، باید حد طبیعی و ناگزیر آن را تحمل كنند اما این فشار تحت اعمال انسان و پرونده ای كه با اوست بسیار متغیر است. ابو بصیر میگوید: به امام جعفر صادق(علیهالسلام) گفتم: آیا احدى هست كه از فشار قبر نجات پیدا كند؟ فرمود: پناه بخدا مىبریم از فشار قبر. چقدر قلیل و اندك هستند آن افرادى كه از فشار قبر نجات پیدا كنند. (بحارالانوار، ج6،ص260)
البته فشار قبر مربوط به مدفونین در زمین نیست بلكه شامل هر میتی خواهد شد از امام صادق علیهالسّلام پرسیدند: آیا عذاب و فشار قبر به فرد بدار آویخته میرسد؟ آن حضرت فرمود: همانا پروردگار زمین، خود پروردگار هوا نیز هست. یا آن خدایى كه زمین به فرمان اوست، هوا نیز به فرمان اوست، پس خداوند عزّ و جلّ به هوا وحى میفرماید و هوا او را فشارى میدهد سختتر و شدیدتر از قبر. (من لا یحضره الفقیه، ترجمه غفارى، ج 1، ص279)
فشار قبر چیست؟
اما در مورد اینكه واقعیت فشار قبر چیست و كیفیت آن به چه شكلی است، اطلاعات دقیقی در دست نیست. برخی همچون علامه مجلسی، علامه حلی، علامه شبر و مرحوم حمصی رازی معتقد به عذاب جسد هستند. به عقیده این بزرگان و برخی دیگر، ممكن است روح در عالم قبر، در بدن داخل شده و عذاب را تحمل كند ... علامه مجلسی میفرماید: انما السوال و الضغطة فى الاجساد الاصلیة ...؛ سوال و تنگی و فشار قبر مربوط به جسد اصلی است.(جسد اصلی در مقابل جسد برزخی)
در نهج البلاغه آمده است... و روعات الفزع و اختلاف الاوضاع و استكاك الاسماع و ظلمة للحد ...؛ (یاد كنید از) دفعه بدفعه آمدنهاى خوف و بیمهای مختلف و جابجا شدن دندههاى پهلو از فشار قبر و كر گردیدن گوشها و تاریكى گور ...
قائلین به این قول به چنین روایاتی هم استناد میكنند و میگویند در هم فرو رفتن استخوانهاى دنده(در اثر فشار قبر) و نیش زدن گوشت(كه به عنوان عذاب قبر یاد شده) كه در بعضی روایات است تنها با بدن عنصرى سازگارى دارد.
وقتى انسان مرد، با قوه ى خیال خود را جداى از دنیا مى یابد؛ همان گونه كه در دنیا با همان صورت به واسطه ى خیال، خود را درك مى كرد، وقتى در قبر گذاشته شد، خود را با همان صورت در قبر مى یابد و با این واسطه دردها و عقوبت ها و یا لذت ها را در مى یابد. و این است معنى حدیث: كه قبر باغى از باغ هاى بهشت یا حفرهاى از حفرههاى جهنم است.
در هر حال روح با تعلق شدیدی كه به جسد دارد، همواره در كنار جسد میماند و از وضعیت خوب یا بد جسد متاثر میشود چه داخل در جسد و حساس به احساسات آن باشد چه نباشد. به همین جهت شاید بتوان گفت فشار قبر، می تواند كنایه از همان فعل و انفعالات شیمیایی باشد كه جنازه را از هم می پاشد و ظرف مدت بسیار كمی، چنان تغییرات سریعی در آن ایجاد می كند كه اگر امكان رویت جسد بعد از یك شب قبر حاصل شود، صحنهی دلخراش و اندوهباری در معرض دید قرار خواهد گرفت. از فرمایشات حضرت علی(علیهالسلام) است كه: «فَلَوْ مَثَّلْتَهُمْ بِعَقْلِكَ، أَوْ كُشِفَ عَنْهُمْ مَحْجُوبُ الْغِطَاءِ لَكَ، وَ قَدِ ارْتَسَخَتْ أَسْمَاعُهُمْ بِالْهَوَامِّ فَاسْتَكَّتْ، وَاكْتَحَلَتْ أَبْصَارُهُمْ بِالتُّرَابِ فَخَسَفَتْ، وَ تَقَطَّعَتِ الْأَلْسِنَةُ فِی أَفْوَاهِهِمْ بَعْدَ ذَلَاقَتِهَا، وَ هَمَدَتِ الْقُلُوبُ فِی صُدُورِهِمْ بَعْدَ یَقَظَتِهَا، وَ عَاثَ فِی كُلِّ جَارِحَةٍ مِنْهُمْ جَدِیدُ بِلًى سَمَّجَهَا، وَ سَهَّلَ طُرُقَ الْآفَةِ إِلَیْهَا، مُسْتَسْلِمَاتٍ فَلَا أَیْدٍ تَدْفَعُ وَلَا قُلُوبٌ تَجْزَعُ، لَرَأَیْتَ أَشْجَانَ قُلُوبٍ وَ أَقْذَاءَ عُیُونٍ، لَهُمْ فِی كُلِّ فَظَاعَةٍ صِفَةُ حَالٍ لَا تَنْتَقِلُ، وَ غَمْرَةٌ لَا تَنْجَلِی؛ اگر آن مردگان را با (دیده) عقل و خرد بسنجى، یا پرده (خاكى) كه آنها را از تو پوشانده است كنار رود (آنها را خواهى دید) در حالی كه گوشهایشان در اثر رسوخ جانوران خاكى در آنها نابود و كر گشته، و دیدگانشان از سرمه خاك (به مغز) فرو رفته، و زبانهایشان پس از تندى و تیزى در دهانها پاره پاره گشته، و دلهاشان پس از بیدارى در سینهها مرده، و از طپش افتاده، در هر عضوى از ایشان پوسیدگى تازه كه باعث فساد و زشتى است رخداده، و راه نابودى آنها را آسان ساخته است، در حالی كه در برابر هر آسیبى تسلیماند، نه براى دفاع (از آلام و اسقام) دستى، و نه براى نالیدن (از سختیها) دلهایى دارند(اگر به دیده عبرت بنگرى) اندوههاى دلها و خاشاك و خونابه چشمها را خواهى دید كه براى آنها در هر یك از این رسوائى و گرفتاریها حالتى است كه دگرگون نشود، و سختی ای است كه برطرف نگردد. (ترجمه نهجالبلاغه انصارى، ص 625)
این عذاب اگرچه تا حدی طبیعی و در راستای نظام خلقت است اما راههایی وجود دارد كه برطرف كردن آن را ممكن ساخته است. با وجود برخی روایات كه اصرار به همگانی بودن فشار قبر دارند، برخی روایات نیز به تفاوتهای مومن و كافر اشاره كرده و از آسودگی مومن سخن میگویند: «بنده مؤمن چون به خاك سپرده شود زمین به او گوید: آفرین، خوش آمدى، تو از جمله كسانى هستى كه دوست داشتم بر پشت من راه رود، حال كه تو را در بر گرفتم خواهى دانست كه چگونه با تو عمل مىكنم! پس تا آنجا كه چشم كار مىكند براى او گشاده گردد. و كافر چون به خاك سپرده شود زمین به او گوید: تو را آفرین و خوشامد مباد، تو از دشمنترین كسانى هستى كه دوست نداشتم بر پشت من راه رود، حال كه تو را در بر گرفتم خواهى دانست كه چگونه با تو عمل مىكنم! پس چنان او را بفشارد كه استخوانهاى پهلویش بشكند.(امالى شیخ مفید، ترجمه استادولى)
محمد تقی فلسفی در این باره می گوید: «مقصود از فشار قبر این نیست كه دیوارهای قبری كه در گورستان حفر شده به هم نزدیك می شوند، و جسد میت را در تنگنا قرار میدهند، بلكه مقصود فشار نامرئی و نامحسوسی است كه، بر روح و جسد برزخی متوفی، وارد میآید و او را به شدت ناراحت میكند.
مرگ
تاثیراتی كه اعمال مثبت و منفی در طول حیات بر تك تك سلولهای بدن میگذارند می تواند در كم و زیاد شدن عذاب جسم تاثیر بگذارد مثل این كه فرض كنیم گناهان كبیره موجب ترشح موادی در سلولهای بدن شوند كه این مواد در عالم قبر تجزیه بدن را سختتر و مهلكتر كنند یا بالعكس ممكن است عبادت و اعمال صالح انسان و پرهیز از گناه، وقتی در درجات بالای آن از سوی انسانی رعایت شود، جسم را به طور طبیعی به مواد ایمنی دهنده مجهز سازند. سالم ماندن معدودی از جنازههای انسانهای وارسته، سالها بعد از وفات یا شهادتشان، سند خوبی بر این مدعاست. هم اكنون اسنادی از همین جنازههای سالم كه مربوط به شهدای دفاع مقدس بوده، در موزه شهدا محفوظ است .
عدهای دیگر از دانشمندان دینی هم معتقد به عذاب و پاداش روحاند و یا معتقد به عذاب و پاداش روح در جسم برزخی اش هستند. محمد تقی قلسفی در این باره می گوید: «مقصود از فشار قبر این نیست كه دیوارهای قبری كه در گورستان حفر شده به هم نزدیك می شوند، و جسد میت را در تنگنا قرار میدهند، بلكه مقصود فشار نامرئی و نامحسوسی است كه، بر روح و جسد برزخی متوفی، وارد میآید و او را به شدت ناراحت میكند.»(معاد از نظر روح و جسم، ج 1 ، ص 261)
مرحوم ملاصدرا و پیروان مكتب او با بهرهگیرى از حركت جوهریه و اثبات عوالم سهگانهى (طبیعت، عالم برزخ مثال، عالم مجردات) به تحلیل و تبیین عذاب و سوال در قبر پرداخته میگویند: آنچه بر این جسد دنیوى پس از مرگ می آید از قبیل مقبور بودن و فشار و وحشت و هجوم حشرات بر روح مجرد وارد مىشود. (عیون مسایل نفس و شرح آن، استاد حسن حسن زاده، ج 2، ص 455 ـ 453).
... روح انسانى به كمك قوه ى خیال در دنیاى مادى لذت ها و آلام را درك مى كند، و قوه ى خیال یك وجود مستقل است كه پس از مرگ نیازى به بدن مادى ندارد بلكه همراه روح است و روح به واسطه ى این قوه، از صورتهاى مادیات لذت و یا زحمت مىبیند. بنابراین وقتى انسان مرد، با قوه ى خیال خود را جداى از دنیا مى یابد؛ همان گونه كه در دنیا با همان صورت به واسطه ى خیال، خود را درك مى كرد، وقتى در قبر گذاشته شد، خود را با همان صورت در قبر مى یابد و با این واسطه دردها و عقوبت ها و یا لذت ها را در مى یابد. و این است معنى حدیث: كه قبر باغى از باغ هاى بهشت یا حفرهاى از حفرههاى جهنم است. َ( الْقَبْرُ رَوْضَةٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النَّار.)پس قبر حقیقى همین هیئتها و صورتها است.(همان)
چنانچه به قائده عمومیت فشار قبر توجه كنیم و به اجسادی كه جنازه آنها را می سوزانند و خاكسترشان را به دریا می سپارند، باید به همین نظریه، یعنی به فشار بر روح مجرد، یا فشار بر روح مجرد در جسم برزخی اعتقاد پیدا كنیم .
علل فشار قبر
اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِكَ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ وَ مِنْ ضِیقِ الْقَبْرِ وَ مِنْ ضَغْطَةِ الْقبر
خداوندا از عذاب و تنگى و فشار قبر بتو پناه میبرم(مكارم الأخلاق، دعا هر صبح و شام)
قطعا برای نجات از هر مصیبتی باید عوامل ایجاد آن مصیبت را كشف كنیم تا با پیشگیری از پدید آمدن آن عوامل راه ابتلاء را سد كنیم. در روایات نبوی آمده است كه فشار قبر به دلیل تضییع نعمت هاست. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ضَغْطَةُ الْقَبْرِ لِلْمُؤْمِنِ كَفَّارَةٌ لِمَا كَانَ مِنْهُ مِنْ تَضْیِیعِ النِّعَم(أمالی الصدوق،540)؛ رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: فشار قبر براى مؤمن كفّاره نعمتهایى است كه تباه كرده است.
همچنین سكونى از امام صادق(علیه السّلام) و او از پدرانش (علیهم السّلام) روایت مىكند كه رسول خدا (صلى اللَّه علیه و آله) فرمود: تنگى قبر و فشار آن به مؤمن براى آن است كه او نعمتها را ضایع مىنمود و این تنگى و فشار قبر كفاره آن عمل محسوب مىگردد.
شاید در نگاه اول به نظر هر خواننده ای بیاید كه ضایع كردن نعمتها گناهی است كه به آسانی می توان آن را ترك نمود به خاطر آنكه تضییع نعمتها را مساوی با اسراف می دانند اما اسراف یكی از مصادیق بارز در دایره تضییع و تباهی نعمتها به حساب می آید. اگر بخواهیم با نگاهی دقیقتر به عمق این مسئله بنگریم خواهیم دید كه حتی سیر غذا خوردن، سیر خوابیدن، حتی یك كلمه بیهوده سخن گفتن و امثالهم نیز می تواند مصداقی از تضییع نعمتها باشد.
یك مقدار بیشتر از حدی كه بدن به آن نیاز دارد بیشتر استراحت كردن هم، نمونه ای از تضییع نعمتهاست. فرصتی كه خداوند به بشر برای زندگی روی زمین به او داده بسیار عزیز و مغتنم است. باید از لحظه لحظه آن نهایت استفاده را برد. لذا استراحت نیز باید به اندازه ای باشد كه بدن نیروی كافی برای فعالیت مجدد را بدست آورد. حتی یك مثقال چربی اضافه كه بر بدن روییده باشد(كه به همان اندازه نشانه زیاد استفاده كردن مواد غذایی است) هم، داخل در محدوده تباهی نعمتهاست.
به همان اندازه كه اولیاء خدا كم هستند، رهایی یافتگان از فشار قبر نیز كم هستند. البته خداوند رعایت خیلی از این چیزها را به دلیل مشقت بر بندگان خود واجب ننموده و در قیامت هم ایشان را به دلیل سیر خوردن و سیر خوابیدن مواخذه نخواهد كرد اما از آنجا كه هر چیزی اثر وضعی و طبیعی خودش را دارد، تضییع نعمتها هم اثر خودش كه همان فشار قبر است را دارد كه البته بسته به میزان آن كم و زیاد خواهد بود.
برخی هم گفته اند منظور از تضییع نعمتها، بكار بردن نعمتها در غیر از مورد مصرفشان یعنی در راه حرام است. همانطور كه در تعاریف شكر گفته اند كه «استفاده از نعمت است در همان راهی كه خداوند دستور فرموده یا مجازمان كرده است.» به هر حال از آنجا كه پرهیز از چنین گناهانی بسیار سخت و مشكل است، فشار قبر هم برای همگان عمومیت دارد و فرار از آن جز برای عده بسیار معدودی چون ائمه معصومین بسیار بعید است. ابو بصیر می گوید: به امام جعفر صادق(علیه السّلام) گفتم: أیفلت من ضغطه القبر احد؟ آیا احدى هست كه از فشار قبر نجات پیدا كند؟ فرمود: نعوذبالله منها، ما أقل من یفلت من ضغطه القبر؛ پناه بخدا مىبریم از فشار قبر. چقدر قلیل و اندك هستند آن افرادى كه از فشار قبر نجات پیدا كنند.(بحارالانوار، ج 6، ص260)
اگر بخواهیم پرهیز از تباهی نعمتها را به واقع درك كنیم، باید در زندگی اولیاء بزرگ الهی تامل كنیم. فی المثال آنچه در زندگانی پرخیر و بركت حضرت زهرا(علیهاالسلام) چه در بحث عبادت و چه در بحث زحمات دنیوی و دیگر مسائل می خوانیم و بسیار شگفت زده می شویم، راهنمایی است كه به ما نشان دهد پرهیز از تضییع نعمتها چگونه می تواند باشد. الْحَسَنُ الْبَصْرِیُّ مَا كَانَ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ أَعْبَدَ مِنْ فَاطِمَةَ كَانَتْ تَقُومُ حَتَّى تَوَرَّمَ قَدَمَاهَا، زندگانى حضرت زهرا علیها السلام(روحانى متن عربى ... ص، 387)
ابن شهر آشوب گوید: هیچ كس در بین این امّت عابدتر از حضرت فاطمه(علیهاالسّلام) نبود، او آنقدر براى عبادت خدا بر پا مىایستاد كه پاهایش ورم مىكرد.
شیخ صدوق (رحمة الله علیه) روایت كرده كه حضرت على(علیه السّلام) به مردى از بنى سعد فرمود: بگذار تا قصّهاى در باره خودم و فاطمه برایت بگویم: فاطمه همسر من در میان خانواده رسول خدا(صلّى الله علیه و آله و سلّم) از محبوبترین افراد بود، او با مشك به قدرى آب مىآورد كه اثر آن در سینهاش به جاى مانده بود، و به قدرى با آسیاب كار مىكرد كه دستهایش پینه بسته بود، و به قدرى خانه را جارو مىكرد كه گرد و غبار بر لباسهایش مىنشست، و به قدرى در زیر دیگ آتش مىافروخت كه لباسهایش سیاه و چركین مىشد، و او به سبب این كارها دچار زحمت و رنج شدیدى شده بود.(زندگانى حضرت زهرا علیهاالسلام (روحانى)، ص383)
به همان اندازه كه اولیاء خدا كم هستند، رهایی یافتگان از فشار قبر نیز كم هستند. البته خداوند رعایت خیلی از این چیزها را به دلیل مشقت بر بندگان خود واجب ننموده و در قیامت هم ایشان را به دلیل سیر خوردن و سیر خوابیدن مواخذه نخواهد كرد اما از آنجا كه هر چیزی اثر وضعی و طبیعی خودش را دارد، تضییع نعمتها هم اثر خودش كه همان فشار قبر است را دارد كه البته بسته به میزان آن كم و زیاد خواهد بود. بنابراین كسانی كه اهل اسراف و بریز و بپاشهای آنچنانی هستند باید منتظر فشار قبر سختی هم باشند كه این همان مسئله ی ساده ی دو دو تا، چهار تاست .
از ابو بصیر نقل شده است كه امام صادق(علیه السلام) فرمود: براى هر چیزى قلبى است و قلب قرآن سوره یاسین است، هر كس هر روز یا هر شب بخواند... ، قبرش تا هر كجا چشم ببیند فراخ و گسترده مىگردد، و از فشار قبر در امان مىماند.
امداد رسانی ها
برخی از عوامل نیز موجب كاهش فشار قبر است اینها مثل اقداماتی كه بعد از رسیدن بلا و مصیبت برای امداد رسانی موثرند، می توانند در قبر، مومن را از فشار و عذاب حفظ كنند.
1- برخی از سوره های قرآن
قرآن
مثلا هر كس در هر روز جمعه سوره نساء را بخواند از فشار قبر در امان خواهد بود. (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شیخ صدوق، ترجمه انصارى، ص205)
از ابو بصیر نقل شده است كه امام صادق(علیه السلام) فرمود: براى هر چیزى قلبى است و قلب قرآن سوره یاسین است، هر كس هر روز یا هر شب بخواند... ، قبرش تا هر كجا چشم ببیند فراخ و گسترده مىگردد، و از فشار قبر در امان مىماند ... (همان، ص215)
هر كس سوره ن و القلم را در نماز واجب یا مستحب تلاوت كند خداوند متعال او را از تنگدستى حفظ مىكند، و هنگامى كه بمیرد به او پناه مىدهد (تا در امان باشد) از فشار قبر. (همان)
كسى كه بر تلاوت سوره حم زخرف مداومت كند، خداوند او را از گزند حشرات زمین، و فشار قبر در امان دارد تا هنگامى كه در پیشگاه خداوند بایستد، آنگاه آن سوره مىآید و به دستور خداوند او را وارد بهشت مىكند.
امداد از طرف بازماندگان
حذیفة بن یمان مىگوید: رسول خدا(صلّى اللَّه علیه و آله) فرمود: «هیچ لحظهاى سختتر از شب اول دفن براى میّت نیست، پس با صدقه دادن نسبت به مردگانتان مهربانى كنید؛ و اگر نتوانستید، دو ركعت نماز بخوانید، به این صورت كه در ركعت اوّل یك بار فاتحة الكتاب و یك بار آیة الكرسى و دو بار سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ؛ و در ركعت دوّم یك بار فاتحة الكتاب و ده بار سوره أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ قرائت شود. و نمازگزار بعد از سلام نماز بگوید:
«اللّهمّ، صلّ على محمّد و آل محمّد، وابعث ثوابهما إلى قبر ذلك المیّت، فلان بن فلان»؛ خداوندا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و ثواب این دو ركعت نماز را به قبر آن میّت، فلانى پسر فلانى، برسان.
در این صورت، خداوند در همان لحظه، هزار فرشته را به سوى قبر میّت گسیل مىدارد كه هر كدام از آنان یك جامه و حلّه دارد، و تا روزى كه در صور قیامت دمیده مىشود تنگى و فشار قبر او را به وسعت مبدّل مىكند، و به شماره هر چیز كه آفتاب بر آن مىتابد به نمازگزار كار نیك عطا شده، و مقامش چهل درجه بالا برده مىشود.» (ادب حضور، ص 167)
برخی روزها مثل شب جمعه دارای بركات معنوی هستند شاید در این ایام، حوادثی در بین زمین و آسمان اتفاق می افتد كه در چیزهایی مثل فشار قبر تاثیر گذار است. بنابراین خداوند با حساب و كتاب خود برخی بندگان مومنش را كه می خواهد از فشار قبر مصون نگه دارد در شب جمعه می میراند.
چهار حج مقبول
منصور بن حازم گوید: از امام صادق (علیه السّلام) پرسیدم پاداش كسى كه چهار بار حج بجا آورده چیست؟ فرمود: اى منصور كسى كه چهار بار حج بجاى آورد هرگز فشار قبر نبیند، و هنگام مرگش خداى تعالى حجهاى او را به زیباترین صورتى در برابر او در آورد كه تا روز رستاخیز در میان قبر نماز گزارند و ثواب این نماز او را باشد بدان كه یك نماز از این نمازها با هزار ركعت از نماز آدمیان برابر است. (الحدیت، روایات تربیتى، ج 3، فشار قبر، ص 123)
مُردن در شب جمعه
برخی روزها مثل شب جمعه دارای بركات معنوی هستند شاید در این ایام، حوادثی در بین زمین و آسمان اتفاق می افتد كه در چیزهایی مثل فشار قبر تاثیر گذار است. بنابراین خداوند با حساب و كتاب خود برخی بندگان مومنش را كه می خواهد از فشار قبر مصون نگه دارد در شب جمعه می میراند.
از ابان بن تغلب نقل شده است كه امام صادق (علیه السلام) فرمود: هر كس در فاصله میان ظهر روز پنجشنبه تا ظهر روز جمعه از دنیا برود، خداوند او را از فشار قبر ایمن مىدارد.(ثواب الاعمال، ترجمه انصارى، ص 375)
بعضی چیزها نیز فشار قبر را زیاد می كند؛ بد اخلاقی، مخصوصا با خانواده مهمترین آنهاست. اعمال صالح دیگر حتی اگر یاری پیامبر باشد نمی تواند اثر بداخلاقی را از بین ببرد.
به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خبر رسید كه سعد بن معاذ مرده، آن حضرت با اصحاب خود آمدند و دستور دادند سعد را غسل دهند و خود بر در ایستاد و چون حنوط و كفنش كردند و تابوتش برداشتند رسول خدا بىكفش و رداء او را تشییع كرد و گاهى سمت راست تابوتش را می گرفت و گاهى سمت چپ آن را ، وقتی به مزارش رسیدند، خود میان قبر او رفت و لحدش را درست كرد و خشت بر او چیده، می فرمود سنگ و گل بدهید، میان خشتها را گل می زد و چون تمام شد، خاك بر او ریخت و قبرش را ساخت ... چون از كار قبرش فارغ شدند مادر سعد برخاست و گفت: اى سعد بر تو گوارا باد بهشت.
رسول خدا فرمود: اى مادر سعد آرام باش. زیرا سعد گرفتار فشار قبر شد. گویند رسول خدا(صلی الله علیه و آله) برگشت و مردم برگشتند و به آن حضرت گفتند یا رسول اللَّه ما دیدیم با سعد آن كردى كه با احدى نكردى تو بىرداء و كفش دنباله جنازهاش رفتى.
پیامبر اكرم فرمود: فرشتهها بىردا و پاى برهنه دنبال او بودند و من به آنها تاسى كردم، گفتند راست و چپ تابوتش را گرفتى؟ فرمود دستم بدست جبرئیل بود و هر جا را می گرفت، می گرفتم. گفتند تو دستور غسلش را دادى و بر او نماز خواندى و او را بدست خود در گور نهادى و باز هم فرمودى كه سعد فشار قبر دارد؟ فرمود آرى او با خاندان خود بداخلاقى می كرد. (امالى شیخ صدوق، ترجمه كمرهاى، متن، ص 385)
محمد صادقی عراقی در نهایت سختی و پریشانی و بدحالی بود. به هیچ وجه برای او گشایش نمیشد تا آن که شبی در عالم خواب خدمت حضرت حجت (علیهالسلام) رسید و عرض حال خود بگفت. حضرت حجت (علیهالسلام) فرمود: به نزد سید محمد سلطان آبادی برو و به دستورالعمل آن عمل کن:
اول: آن که بعد از فجر صبح دست بر سینه گذارد و هفتاد مرتبه بگوید (یا فتاح)
دوم: آن که مواظبت کن به خواندن: لاحَوْلَ وَلاقُوَّهَ اِلاّ بِاللهِ تَوَکَّلْتُ عَلَی الْحَیِّ الَّذی لایَمُوتُ وَ اَلْحَمْدُللِهِ الَّذی لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَهً وَلا وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیراً.
سوم: آن که بعد از هر نماز صبح بخواند این جملات را: بِسْمِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اُفَوِّضُ اَمْری اِلَی اللهِ اِنَّ اللهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ قَوْقاهُ الله سَیِّآتِ ما مَکَرُوا اِلاَّ الَهِ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجِبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجیِ الْمُؤمِنینَ حَسْبُنا اللهَ وَ نِعْمَ الْوَکیلِ وَ انْقَلِبُوا بِنِعْمَهً مِنَ اللهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءُ ماشاءَاللهُ لا ماشاءَ لاحَوْلَ وَ لاقُوَّهَ اِلاّ بِاللهِ ماشاءَ اللهُ لا ماشاءَ النّاسَ ماشاءَ اللهُ اَنْ یَرَهُ النّاسَ حَسْبِیَ الرَّبُّ مِنَ الْمَرْبُوبینَ حَسْبِیَ الْخالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقینَ حَسْبِیَ الرّازِقُ مِنَ الْمَرْزُوقینَ حَسْبِیَ اللهُ رَبُّ الْعالَمینَ حَسُبی مَنْ هُوَ حَسْبی مَنْ لَمْ یَزَلْ حَسْبی حَسْبی مَنْ کانَ مُنْذُ کُنْتَ حَسْبی حَسْبِیَ اللهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ عَلَیهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ وَ الْحَمْدُللِهِ رَبِّ الْعالَمینَ.
دعا جهت زیاد شدن روزی
این دعا را روزی چهارده مرتبه تا 9 روز بخواند:
اللهمانی اَسْئَلُکَ به حقَّ وَلِیَّکَ مُحَمَدِّ بن عَلیًّ عَلَیهِ السَّلامُ اِلاّ جُدْتَ بِهِ عَلَیَّ مِنْ فَضْلِکَ وَ تَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَیَّ مِنْ وُسْعِکَ وَ وَسَّعَتَ عَلَیَّ رِزْقَکَ وَ اَغْنَیْتَنی عَمَّنْ سِواکَ وَ جَعَلْتَ حاجَتی اَلَیْکَ وَ قَضاها عَلَیْکَ اِنَّکَ لِما تَشاءُ قَدیر
چه اعمال و دعاهایی در تسریع برآورده شدن حاجات تاثیر بیشتری دارد؟ غیر از دعا وظیفه خود شخص برای رفع حاجت چیست و آیا می تواند از تلاش خود کم کند و در عوض به دعا بپردازد یا اینکه باز هم لازم است حداکثر تلاشش را برای رفع حاجت بکند؟
جواب آیت الله العظمی روحانی: باسمه جلت اسمائه؛ با توسل به حضرات معصومین علیهم السلام و خواندن نماز جعفر طیار و یا نماز استغاثه به فاطمه زهرا سلام الله علیها یا نماز استغاثه به حضرت ابوالفضل العباس سلام الله علیه و دعاء در آخر شب جمعه بعد از نماز شب انشاءالله مقضی المرام می شوید البته با دعای تنها کار درست نمی شود (ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها) باید فعالیت هم بنمایید.
وقتی پدر این دختر به مدت 2 سال قرار بود عازم سربازی بشه دختر به هیچ عنوان دست پدرش رو ول نکرد تا اونو ترک بکنه تا جایی که حتی پدرش اون رو در آرایش های نظامی شرکت میداد. هیچکس حتی فرمانده هم برای اینکه دل دختر رو نشکونه اون رو از پدرش جدا نکرد !
محققان کانادایی شواهدی پیدا کردهاند که نشان میدهد ساعت زیستی بدن باعث میشود که قبل از خواب تشنه شویم. در واقع عصب های تشنگی در بدن ما تحریک می شود تا با نوشیدن آب در طول شب آب بدن ما تامین باشد.
این تیم میگوید اگر فرایندهای مربوط به تشنگی وقت خواب را بفهمیم، میتوانیم اطلاعاتی درباره بعضی از جنبههای عجیب و آزاردهنده زندگی روزمره به دست بیاوریم که بر ساعت زیستی ما تاثیر میگذارند، مثل پرواززدگی یا تغییر شیفت های کاری.
این تیم از تحقیقات قبلی میدانست که موشها قبل از خواب میزان آب دریافتی بدنشان را بیشتر می کنند. اما علت این کار مشخص نبود. بنابراین محققان آزمایش هایی روی موش ها انجام دادند تا علت این موضوع را بفهمند.
محققان میگویند دریافت آب قبل از خواب عمدتا برای تامین آب بدن این جانور در طول چرخه خواب آنهاست. این نشان میدهد که یک مکانیسم زیستی، حتی زمانی که بدن آبش را از دست نداده، تشنگی را در آنها تحریک میکند.
این تیم میداند که مغز میتواند بفهمد که بدن چه زمانی به آب احتیاج دارد. اما حدس میزند که هسته سوپراکیاسماتیک (قسمتی از مغز که ساعت زیستی بدن را کنترل میکند) شاید روشی برای برقراری ارتباط با عصبهای تشنگی داشته باشد که موشها را وامیدارد تا آب بنوشند.
محققان میگویند ساعت زیستی موش یک ویژگی دارد که پیش بینی می کند خواب چه زمانی شروع میشود. در نتیجه مغز را تحریک میکند تا به دنبال منابع مورد نیاز مثل آب برود و به هنگام دوره طولانی استراحت، بدن سالم بماند.
البته باید این نکته را در نظر داشته باشیم که این تحقیق روی موشها انجام شده، بنابراین تا زمانی که چنین آزمایشی برای انسانها آزمایش و تایید نشده، باید به دیده تردید به آن نگاه کنیم. اما این تیم میگوید فهم این مکانیسیم زیستی میتواند به ما کمک کند تا ویژگیهای زیادی از بدنمان را بفهمیم و بدانیم که زندگی روزمره ما چگونه بر آنها اثر میگذارد.
یکی از عوامل تزئین پارچه در ایران که قدمت آن به زمان هخامنشیان می رسد نقده دوزی است. این دوخت با استفاده از نخ های فلزی ، طلایی یا نقره ای یا طلا یا آلیاپها که به صورت پهن تابیده می شود انجام می گیرد. از این دوخت بیشتر برای تزئین البسه بخصوص لباسهای لشکری و درباری و پرده ها استفاده می گردید.
در دوره اشکانیان و ساسانیان این نوع رودوزیها همراه با گلابتون و ده یک دوزی رواج کامل داشت در دوره اسلامی تیر با توجه به تعهد هنرمندان ایرانی برای تهیه پرده خانه خدا و روپوش مقابل ، استفاده از این دوخت از رواج چشمگیری برخوردار بود.
از نوشته های مارکوپولوی می توان دریافت که زنان ایرانی در قرن (13 میلادی) 7 هجری نقده دوزی و گلابتون دوزی و ده یک دوزی را با نخ طلا و یا نقره به سبک بسیار جالبی ارائه می داده اند.
در حال حاضر این هنر در اصفهان ، یزد ، بندرعباس ، تهران ، ارومیه ، کرمان ، قزوین ، کاشان و آذربایجان و کردستان و قسمتهایی از خوزستان رواج دارد.
نقده دوزان بر روی پارچه های پشمی ، مخمل ،ماهوت ، ابریشم و کتان ، چلوار وحشی و شکوفه ها و غیره.